از فضا و دورانی که با عنوان «دوران دههی شصت» میشناسیم بیش از سه دهه نمیگذرد، اما از سالها پیش چنان دربارهی این دوران حرف زده میشود که گویی عصری باستانی و گذشتهای بازیافته مورد اشاره است. موج «نوستالژیبازی» دربارهی فضا و حالوهوای دههی شصت در اواخر دههی هشتاد بالا گرفت و چنان همهگیر شد که یکیدو سال بعد حرف تازهای در این زمینه باقی نمانده بود. برنامههای تلویزیونی اختصاصی دربارهی نوستالژی دههی شصت ساخته و پخش شد، سایتهایی راهاندازی شدند که از عکس جعبههای مدادرنگی دوران مدرسه تا تصویرهایی از کارتونهای قدیمی و اشیای خاطرهانگیز آن دوران را به نمایش میگذاشتند و مفهوم «گذشتهبازی» به ایدهی بنیادی مستندها و فیلمهای کوتاه تبدیل شد.
سینما هم با بازگشت به یکی از پربارترین دورههایش در دههی شصت، سهمی در این موجسازی داشت. نمایش نسخههای تصحیحشده و باکیفیت فیلمهای مشهور و ستایششدهی آن دوران، کمکم به روالی طبیعی و عادی تبدیل شد و همین حالا چند فیلم مطرح آن دوران در سینماهای پایتخت روی پردهاند؛ از باشو غریبهی کوچک (بهرام بیضایی) تا هامون (داریوش مهرجویی) و حتی آثار سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمی که نوعاً فیلمهای مخاطب خاص محسوب میشوند. این موج بازگشت به گذشته و مرور دوبارهی گنجینههای سینمایی، در مطبوعات سینمایی هم با تولید پروندههایی دربارهی فیلمهای مطرحی چون ناخدا خورشید (ناصر تقوایی) و دونده (امیر نادری) ادامه یافت و هنوز هم به شکلهایی تکرار میشود. از جملهی این برنامهها سلسله نشستهای «مروری بر سینمای دههی شصت ایران» است که با نمایش فیلمهایی از آن دوران، حضور بعضی عوامل و نقد و بررسی همراه است. این برنامه را امیر پوریا همکار منتقدمان در پردیس چارسو برگزار میکند و تا پایان ماه مبارک رمضان هر بار یک یا چند مهمان ویژه در نشست حضور دارند.
ویژگی این برنامه در نحوهی انتخاب فیلمها و استراتژی کلان گردانندگانش در نزدیک شدن به وجوه مختلف سینمای دههی شصت است؛ به این معنا که اولاً در قالب این نشستها فیلمهایی انتخاب شدهاند که البته مطرح و مهماند و ارزش تاریخی زیادی دارند اما گزینههای بسیار مشهور و بارها دیدهشدهای نیستند (مثلاً فیلمهای آشنایی مثل مادر و هامون و اجارهنشینها از فهرست نمایشهای ویژه حذف شدهاند) و ثانیاً رویکردی جدی به مقولهی مورد نظرش دارد و سراغ بازی با مایههای نوستالژیک و سیر در خاطرات گذشته نمیرود، بلکه با دیدگاهی تخصصی و جدی به نقد و بررسی و معرفی فیلمها میپردازد. این دو ویژگی، باعث شده بتوان برای این برنامه حسابی جداگانه باز کرد و آن را از خیل برنامههای مشابه که صرفاً روی تجدید خاطره با فیلمهای قدیمی حساب میکنند متفاوت دانست.
در قالب این برنامه، فیلمهایی چون نقطهضعف (محمدرضا اعلامی)، سرب (مسعود کیمیایی)، ریحانه (علیرضا رییسیان)، مادیان (علی ژکان)، طلسم (داریوش فرهنگ)، پرندهی کوچک خوشبختی (پوران درخشنده)، دزد عروسکها (محمدرضا هنرمند) و شبح کژدم (کیانوش عیاری) به نمایش درآمدند و فیلمهای دیگری از همین دست، به نمایش در خواهند آمد. هدف این است که نسل جدید با فیلمهای مهم آن دوران آشنا شوند و دلایل اهمیت سینمای شصت را درک کنند. طبیعتاً با اینکه فقط سی سال از زمان ساخت بیشتر این فیلمها میگذرد، زمانه و فضای اجتماعی و حتی آداب سینما چنان عوض شده که دههی شصت دورانی سپریشده به نظر میرسد. گذار از نگاتیو به دیجیتال، از دوبله به صدای سر صحنه و از متدهای قدیمی بازیگری به متدهای امروزی چنان تفاوتی در فیلمهای بعد از این دوران ایجاد کرده که ناگزیر باید دههی شصت را «گذشتهی سینمای امروز» به شمار آورد و برای فهم قواعد و چهارچوبهایش وقت گذاشت. وقتی فاطمه معتمدآریا دربارهی سختگیریهای مسئولان آن زمان برای نشان دادن جنبههای عاطفی در فیلم ریحانه سخن میگوید، در واقع در حال ترسیم شرایط یک دورهی تاریخی مهم است و نهفقط نقل خاطرهای از سر صحنهی یک فیلم. حرفهای کیانوش عیاری در تحلیل مایههای مفهومی و بصری شبح کژدم آن قدر اهمیت دارد که حتی تماشاگران قدیمی و چندبارهی فیلم هم وسوسه میشوند دوباره شبح کژدم را ببینند و این بار از زاویهی نکاتی که کارگردانش بیان میکند. روایت علی ژکان از محدودیتهای تولید مادیان نشاندهندهی فضای حاکم بر فرهنگ و سینمای این سرزمین است و ضمناً مشخص میکند که چرا مادیان آن شروع و پایان بیربط را دارد. به گفتهی ژکان، مسئولان سینمایی آن زمان نگران بودند که نمایش فیلم جوّ منفی و مخالفتآمیزی علیه چندهمسری ایجاد کند و به همین دلیل کارگردان را واداشتند که در ابتدا و انتهای فیلم آن صحنهها را بگنجاند که دلالت بر «به خیر گذشتن» ماجرا دارد و سیاهبختی و ادبار شخصیت اصلی زن را تعدیل میکند. این نوع نقلها و اشارهها، گاه آن قدر مهماند که حتی جایگاه یک فیلم در تاریخ سینما را عوض میکنند یا درک تازهای از شرایط تولید آن و اتفاقات بعدی به مخاطبان پیگیر میدهند. مثلاً دانستن همین نکتهها دربارهی مادیان باعث میشود بعضی ابهامها دربارهی فیلم برطرف شود و ضمناً دانستههای تازهای دربارهی شرایط کار سوسن تسلیمی در این فیلم و نوع نظارتها سر صحنه به دست بیاید که طبعاً دورنمای تاریخی آن دوران را روشنتر میکند.
یکی از امتیازهای این برنامه، حضور امیر پوریا در مرکز جلسههای نقد و بررسی است که با تجربه و شناخت بالایش، دقیقاً میداند چه پرسشهایی مطرح کند و چه اطلاعاتی از مهمانانش بیرون بکشد. در یکیدو سال اخیر و بهخصوص پس از حاشیههای خانهی پدری، کمتر پیش آمده که کیانوش عیاری با این میزان انرژی و حوصله دربارهی یکی از فیلمهایش حرف بزند یا اساساً تن به گفتوشنود بدهد؛ یا مثلاً علیرضا زریندست در این نشست طوری مورد پرسش و پاسخ قرار گرفت و بحثهایی را مطرح کرد که هنرجویان فیلمبرداری میتوانستند به عنوان یک کارگاه تخصصی از آن استفاده کنند. همین طور داریوش ارجمند که عموماً دربارهی ناخدا خورشید یا آدمبرفی یا سریال امام علیع از او میپرسند، اما در نشست نمایش کشتی آنجلیکا به نکتههایی کمتر گفتهشده دربارهی حرفهاش پرداخت. در کنار اینها حضور مسعود کیمیایی و نمایش فیلم کمتر دیدهشدهی سرب فرصتی برای علاقهمندان سینما بود که با وجوه تازهای از سینمای دههی شصت آشنا شوند و پرسشهای تازهای از فیلمساز محبوبشان بپرسند. این الگو را میتوان به برنامهای چندشبه در ماه رمضان محدود نکرد و طبق روالی منظم و با اطلاعرسانی درست، تا مدتها ادامه داد.
این که از زاویهی مرور خاطرات و نوستالژیبازی به دههی شصت و سینمای پربار آن دوران نگاه شود اتفاق قابلنکوهشی نیست و میتوان برای این رویکرد هم جایی باز کرد و از آن لذت برد. اما مرور تخصصی و جدی سینمای آن دوران و تماشای فیلمهایی که کمتر دستبهدست چرخیدهاند آن هم روی پردهی عریض و با حضور عوامل فیلمها و منتقدی که کارش را بلد است، فرصتی دلخواه است که کمتر دست میدهد و باید قدرش را دانست. عجیب است که صداوسیما با این همه برنامهی خنثی و کممخاطب سینمایی که اغلبشان با وجود حسننیت مدیران و بودجههای قابلی که برایشان در نظر گرفته میشود در ارتباط با سینمادوستان ناموفقاند، سراغ چنین ایدهای نمیرود. به نظر میرسد که برنامهی نشستهای چارسو، گذشته از بخش نمایش فیلمش که واقعاً روی پردهی عریض معنایی دیگر و لذتی مضاعف دارد، بیشتر مناسب قرار گرفتن در قالب یک برنامهی تلویزیونی ترکیبی باشد که پخش مرتب و باقاعدهاش به جذب مخاطبان گستردهی دوستدار سینما بینجامد.