امسال با توجه به وضعِ موجود، تغییرها و البته بهروزرسانیهایی در نحوه پوشش جشنواره فجر داریم که فکر میکنیم - و امیدواریم - در نهایت به همراهی بیشتر خوانندگان همیشگیمان و سینمادوستان بینجامد. در این دوره بر خلافِ روال چند سال گذشته که در روزهای برگزاری جشنواره، در اینجا به بازتاب اولین نظرهای منتقدان سینمایی میپرداختیم، تصمیم گرفتیم از هر گونه عجله و شتابزدگی پرهیز کنیم (که خودش معضلی است در این روزگار) تا منتقدان هم در فرصت مناسبتری در خصوص فیلمها به جمعبندی برسند و سر فرصت اولین یادداشتهای خود را برای شماره بعد از جشنواره ماهنامه «فیلم» بنویسند که طبق عرفی دیرینه، به نظرسنجی از منتقدان و نویسندگان سینمایی اختصاص دارد و بهترینهای هر دوره را مشخص میکند. اما در عوض، پوشش تصویری و زنده ما را در کنار این گزارشهای روزانه خواهید داشت که در کانال تلگرامی مجله و سایر شبکههای اجتماعی در دسترس شما قرار میگیرند و میتوانید به سبک و سیاق این روزها در سراسر جهان، ویدیوهایی از نظرات منتقدان درباره جشنواره فجر و آثارش را مشاهده کنید.
میلِ مبهمِ جنجالآفرینی
بخش قابل توجهی از پتانسیل سینماگران و اهالی رسانه در نخستین روز جشنواره فیلم فجر، صرف توضیحها و تکذیبهایی شد که در تلاش برای جلوگیری از هر گونه جنجال صورت گرفتند. از یک سو روابط عمومی جشنواره شایعات مطرحشده درباره نمایش فیلم جدید سعید روستایی متری ششونیم (و اینکه فیلم مجوز نمایش ندارد) را تکذیب کرد و اعلام کرد که فیلم به دبیرخانه جشنواره رسیده است. از میان منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، مهرزاد دانش در خصوص دلیل بروز چنین اتفاقهایی نوشت: «عمدتاً به خاطر سیاستگذاریهای دوگانهای است که طی آن، نظر نهادهای غیرفرهنگی بر مجوز قانونی رسمیترین نهاد فرهنگی نظام اولویت داده میشود و فرایند اعتمادسازی فرهنگی بین هنرمند و سیستم را بهراحتی مخدوش میکند.»
اما در سوی دیگر، رسول صدرعاملی، فرشته طائرپور، مرتضی رزاقکریمی، همایون اسعدیان و علیرضا رییسیان از جمله سینماگرانی بودند که در واکنش به حواشی افتتاحیه جشنواره سخن گفتند. صدرعاملی در بخشی از متن خود برای «ایسنا» نوشت: «...یکی از بهترین افتتاحیههای فجر نباید با توهمات برخی به مسائل گروهی و جناحی آلوده شود... این شب و این ده شب را به کام خانواده شریفِ سینما تلخ نکنید. باور کنید خیر نمیبینید از زندگیتان اگر با قصد و غرض قضاوت کنید و هوچیگری!» و چه جالب که این لحن، ویژگی مشترک اغلب نوشتهها و صحبتهای سینماگران است.
خانهای برای تو؛ «خوشحالم جشنواره را افتتاح کردیم!»
اولین نشست خبری جشنواره امسال به این مستند به کارگردانی مهدی بخشیمقدم اختصاص پیدا کرد که در جشنواره دوازدهم «سینماحقیقت» جوایز بهترین فیلم و کارگردانی را برنده شد. کارگردان جوان فیلم هم در ابتدای نشست گفت: «بسیار خوشحالم جشنواره با فیلم ما شروع شد. البته فکر میکنم تعداد کسانی که در نشست هستند بیشتر از تماشاگران داخل سالناند.»
این مستند که بخشیمقدم درباره فرایند تولیدش گفت «دو سال پروسه تولید طول کشید که با پروسه پسازتولید سه سال شد. ما 24 سفر به گیلان داشتیم و حتی تا چند ماه بعد از فوت شخصیت اصلی بر فیلمّبرداری متمرکز بودیم...» بخشیمقدم در پاسخ به اینکه چرا مرگ شخصیت اصلی در ابتدای فیلم نشان داده میشود هم گفت: «این تصمیم تدوینگر فیلم عطا مهراد بود و میخواستیم مخاطب درگیر این موضوع نشود که داوود میمیرد یا زنده میماند... همه ما یک گروه بودیم و اصلاً برایم مهم نبود که فقط من کارگردانی کنم...»
خانهای برای تو نقاط قوت و صحنههای دیدنی خودش را دارد اما برخی فارغ از موفقیتهای فیلم بر این باورند که مستندهای بهتری هم میتوانستند جای آن را در جشنواره فجر و معدود مستندهایی بگیرند که در مهمترین رویداد سینمای کشورمان روی پرده میرود. بماند که مستندها - به دلایل مختلف - چهقدر در فجر دیده میشوند و بازخورد میگیرند که حالا بخواهیم سر انتخابهایشان هم چانه بزنیم.
معکوس؛ «سرمایهگذارم تاجری در چین است. او شجاعانه ایستاد.»
اولین فیلم پولاد کیمیایی به جای نمایش در سانس آخر، وضعیتی معکوس پیدا کرد و به دلیل نرسیدن اثر جدید بهرام توکلی غلامرضا تختی، در سانس اول پردیس ملت نمایش داده شد. موضوع جالب در مورد اختلاف نظر منتقدان درباره معکوس در گپوگفت خودمانی آنها نمود پیدا کرد. کسانی که میگویند نخستین تجربه کارگردانی پولاد کیمیایی قابل قبول است انتظار همین را هم نداشتهاند و آنهایی که میگویند معکوس فیلم خوبی نیست، توقع بیشتری از جوانی در این دوره و زمانه داشتهاند. به هر حال در ابتدای نشست، کیمیایی از عوامل فیلمش تشکر کرد و گفت: «این درست که پدرم فیلمساز مؤلفی است اما از اعتماد عوامل به کارگردان جوانی مثل خودم ممنونم. ساخت فیلم یک بار متوقف شد اما گروه پای کارم ایستاد.»
کیمیایی در پاسخ به وسوسه بازیگری توضیح داد: «جهان کارگردانی بسیار متفاوت از بازیگری است. وقتی از کل به جز نگاه میکنی، خودت نمیتوانی بازیگر باشی و تمام کارگردانهایی که این موقعیت را تجربه کردند، زیاد موفق نبودند.» خب، ما که چنین فکر نمیکنیم و دستکم در سینمای جهان بلافاصله نمونههای متعددی به ذهن میرسند که در میان نامزدهای اسکار امسال هم میشود به نامشان رسید. البته کیمیایی در ادامه حرفهایش دلیل قانعکنندهای هم رو کرد: «اصلاً در این فیلم جای بازی من نبود. در ضمن، آن قدر سرم شلوغ بود که اصلاً وقت نداشتم به بازی فکر کنم...»
در ادامه توصیف کیمیایی از سرمایهگذار فیلمش هم جالب بود و بهخوبی نشان از جهان سینمایی پدر (و حالا خودش) دارد: «آقای خوشنام، مرد قویای است. واقعاً از ابتدا بسیار مردانه و پاک، پای من ایستاد... او تاجری در چین است. او شجاعانه ایستاد.» اما کیمیایی پیرامون دغدغه فیلمسازی گفت: «احساس میکردم هیجان از سینمای ما رفته و سینمای ایران نصیحتگرا شده است؛ برای همین خواستم با این فیلم شرایط را تغییر دهم... خواستم چالش تکنیکی داشته باشم و روایتگر چند قهرمان باشم که در یک راستا قرار میگیرند. دوست داشتم سینما را تجربه کنم و فیلمی بسازم که در مدیوم تلویزیون نباشد و با ضربان قلبِ تندی ساخته شود. میخواستم فیلم در لایه اول نماند و فقط فیلمی نباشد که ژانرش اکشن است. میخواستم فیلمم ژانر اجتماعی هم داشته باشد.»
سال دوم دانشکده من؛ «از سینمای اجتماعی فاصله گرفتم و به سینمای انسانی رسیدم»!
رسول صدرعاملی به لطف فیلمنامهای از پرویز شهبازی، فیلمی بهتر از آثار اخیر کارنامهاش ساخته است اما جالبتر اینکه همچنان فیلمنامه از نقاط ضعف آن به شمار میرود. در میان اهالی رسانه «چیزهایی» پیرامون شهبازی و فروش چنین فیلمنامههایی به گوش میرسد و برخی میگویند فیلمنامههای ازآبدرنیامده شهبازی به این و آن فروخته میشوند. خب این نگاه، بسیار یکطرفه و از بالا به پایین است و انگار نه انگار که ما با دو سینماگری طرفیم که بالأخره صاحب اسمورسمی هستند و هر یک فیلمهای خوب و قابل تأملی را در کارنامه دارند. بگذریم از این حرفهای خالهزنکی!
صدرعاملی که امسال پسرش هم با فیلم خودش در جشنواره حضور دارد، در ابتدای نشست گفت: «برای من لحظه مهمی است که بعد از نُه سال کار نکردن، الان اینجا هستم و هیجان و اضطراب زیادی دارم. انگار اولین بارست که فیلمسازی را تجربه کردم...» این صحبتهای چنین فیلمساز پیشکسوتی، خیلی تلختر از ظاهر سادهشان است. اما جالبتر اینکه صدرعاملی پیش از طرح هر گونه سؤال، درباره نقصهای کارش گفت: «ضعفهای فیلم به این برمیگردد که فضایی را تجربه میکردم که هیچ الگو و مشابهی نداشت. خیلی از بازیگرانم علی مصفا، ویشکا آسایش و شقایق فراهانی سپاسگزارم که آمدند و گذشت کردند و با اینکه نقشهای هیجانانگیزی نبود اما در ساخت فیلم به من کمک کردند.» او در بخش دیگری از حرفهای خود سال دوم دانشکده من را نتیجه رویکرد تازهاش دانست و آن را چنین توصیف کرد: «از سینمای اجتماعی فاصله گرفتم و به سینمای انسانی رسیدم.»(!)
از حواشی فیلم میتوان به قیاس بازیگر اصلی فیلم سها نیاستی با نگار جواهریان از سوی برخی اشاره کرد که بازیگر جوان گفت: «پیش از ورودم به سینما نشنیده بودم.» او درباره چگونگی هدایت صدرعاملی هم افزود: «با کمترین حرف. فکر میکنم برای این نابازیگران را انتخاب میکنند که پیشفرض زیادی نداشته باشند.»
غلامرضا تختی؛ خنده در تاریکی
طبق انتظاری که داشتیم بهرام توکلی دوباره فیلمی با استانداردهای ویژه خودش ساخته است که بیشک یکی از بهترینهای این دوره است، اگر خودِ بهترین نباشد! این درست که پولاد کیمیایی (و دیگران هم) قصد داشته داستان زندگی چند قهرمان را روایت کند اما از نظر دستاورد سینمایی و موفقیت در کار، این بهرام توکلی است که از جنبههای مختلفی کارش را به بهترین شکل انجام داده است.
غلامرضا تختی بعد از تنگه ابوقریب فیلم پرشور و احساس دیگری است با یک قهرمان ملی تمامعیار. در واقع سالهاست که منتقدان و نویسندگان بهدرستی به سینمای بیقهرمان دهههای گذشته اشاره میکنند و مثلاً آن را یکی از دلایل عدم فروش فیلمها در گیشه و عدم استقبال عموم مردم ارزیابی کردهاند.
بهرام توکلی در ابتدای نشست از تأخیر در نمایش فیلم به خاطر مسائل فنی عذرخواهی کرد و صحبتهایش در مورد ساختار کلی غلامرضا تختی را چنین آغاز کرد: «یکی از وجوه پررنگ زندگی تختی، بحث ورزش است. وجود یک گزارشگر ورزشی که روایتگر شخصیت او باشد، میتوانست پیونددهنده این روایت باشد. مجموع تصمیمهای فرمی و مضمونی باعث این انتخاب شد... ما روی دستنوشتههای آقای تختی متمرکز شدیم و همچنین روایتهایی که از آنها شده بود.» در ادامه سعید ملکان هم از مسعود کیمیایی و پسرش عذرخواهی کرد که به خاطر مشکلات فنی سر خروجی گرفتن، فیلم دیر به جشنواره رسید. ظاهراً هیأت انتخاب تمام فیلم را بدون جلوههای ویژهاش دیده بود. ملکان درباره امیر جدیدی و چهرهپردازیاش هم افزود: «دوستی و همکاری ما ادامه دارد. مشکل او چهرهپردازی بود. جدیدی نقش تختی را بازی نکرد اما اخلاقش مثل تختی بود. خوب است اینها را یاد بگیریم.»
اما موضوع حیرتانگیزی که در نشست مطرح شد و توکلی به طور طبیعی با آن مخالفت کرد، خالی بودن فیلم از قصه به زعم تماشاگری حاضر در نشست بود! در ادامه نیز حمیدرضا آذرنگ در مورد بازیگر نقش تختی به نکته جالب و بسیار قابل توجه و درستی اشاره کرد: «معتقدم بزرگترین بازیگران ایران هم نمیتوانستند لبخند و صداقت بازیگر نقش تختی را به این راحتی در فیلم نشان دهند.»
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: