رودریگو پریئتو فیلمبردار مکزیکی با استفادهی خلاقانه از مه و آتش و با فیلمبرداری روی فیلم سلولویید در سکوت جنگهای مذهبی را در ژاپن دوران فئودال به تصویر کشیده است.
طبیعت نقشی اساسی در فیلم دارد؛ جایی که اسکورسیزی بحران ایمان ناشی از آزار و اذیت مسیحیان در ژاپن قرن هفدهم را روایت کرده است. اسکورسیزی و پریئتو برای خلق تصاویر سکوت از فیلم ۳۵ میلیمتری استفاده کردهاند (بجز صحنههای پیچیدهتری که باید در شب فیلمبرداری میشدند) و از شرایط آبوهوایی غیرقابل پیشبینی نیز نهایت استفاده را بردهاند.
پریئتو در این باره به نشریهی «ایندیوایر» گفته است: «هر دوی ما بلافاصله به این توافق رسیدیم که سکوت باید روی فیلم سلولویید گرفته شود؛ و در تایوان و با دوربین آریکم التی، که به نظرم عمق و تنوع رنگهایش مناسب این کار است. ما با فیلمی طرف بودیم که در طبیعت میگذرد و کشیشان با انبوهی از شاخوبرگهای درختان و محیطی جنگلی در ژاپن (محل وقوع داستان) احاطه شدهاند. بخش عمدهای از فیلم هم متکی بر این موضوع است که حضور یا عدم حضور (سکوت) خداوند در این محیط طبیعی شگفتانگیز، چهطور احساس میشود و چهگونه شنیده میشود. علاوه بر این، چون بیشتر فیلم درباره مخفی شدن (و زندگی پنهانی ژاپنیهای به مسیحیت گرویده) است، بحثهای زیادی داشتیم درباره درآمیختن این مضمون با زیباییشناختی فیلم، که میان محیطی خوشایند و ناخوشایند، و رأفت و خشونت در نوسان است.»
پریئتو در توضیح بیشتر افزوده است: «بیشتر صحنههای پنهان شدن در هنگام شب اتفاق میافتاد که از نظر فنی در این لوکیشنها خلق نور مهتاب بدون استفاده از تجهیزات نوردهی غیرممکن بود. تعدادی از صحنههای فیلم را در هوای گرگومیش هنگام غروب گرفتیم که با اضافه شدن نور تعدادی مشعل به اندازهی کافی طبیعی و روشن از کار درمیآمدند. اما صحنههای ساحل را به شیوهی «روز به جای شب» فیلمبرداری کردیم، در حالی که آبوهوای متغییر اغلب شرایطش را به ما تحمیل میکرد. برای مثال، آن صحنهای را که کشیشان یسوعی، رودریگز (اندرو گارفیلد) و گارپ (آدام درایور) به ژاپن میرسند و جزیره را از دور میبینند، من صحنه را با حسی ناشی از غروب آفتاب تلفیق کردم؛ و زمانی که آنها پا بر ساحل میگذارند قصدمان این بود که صحنهی شب را در روز فیلمبرداری کنیم و بعد آن را به شب برگردانیم. اما هنگام فیلمبرداری در مه فرو رفتیم و در جا تصمیم گرفتیم تا از این عنصر طبیعی به عنوان عامل استتار کشیشها استفاده کنیم و همین مهگرفتگی و کاسته شدن از میزان نور در صحنه باعث ایجاد حسی از سردی و سیاهی ترسبرانگیز در فیلم شد. در صحنهی بعد آنها وارد یک غار میشوند و تاریکی به مثابه شب تداوم پیدا میکند. در کنار دیگر تکنیکها از آتش نیز به عنوان منبع نور استفاده کردم تا تصویر ذهنی رودریگز از جهنم را ثبت کنم.»
زمانی که گارفیلد با یک قایق کوچک از توموجی، در سرزمین اصلی ژاپن، به جزیرهی گوتو سفر میکند، مه بیشتر به عنوان عنصری مرموز و اسرارآمیز به کار گرفته شد؛ و وقتی گارفیلد به آنجا میرسد، اسکورسیزی از پریئتو خواست که تصاویر روستاییان از میان مه ظاهر شود و آنها به عنوان شمایلهایی هراسانگیز به نظر برسند؛ این صحنه به کمک مه واقعی گرفته شد.
به هر حال وقتی گارفیلد در قایق است و انگار دست مه او و قایق را در چنگ خود میگیرد، پریئتو و اسکورسیزی ادای دینی کردهاند به فیلم رؤیاگون و عاشقانهی اوگتسوی کنجی میزوگوچی محصول سال 1953 که شامل چنین صحنهای است با حالوهوا و سروشکلی غریب و وهمآلود. پریئتو در این مورد چنین توضیح میدهد: «عوامل فنی فیلم میزوگوچی به نسبت آن زمان مه شگفتانگیزی خلق کردهاند؛ چه به کمک ماشین و چه به وسیلهی یخ خشک. اما ما در همان مکان و استودیویی این صحنهی شبانه را فیلمبرداری کردیم که آنگ لی در زندگی پی از آن استفاده کرده بود. ما یک منبع نور مهتاب ساختیم و بهترین بهره را از ماشین مهسازی بردیم و از قابلیتهای ارتقای جلوههای ویژه استفاده کردیم تا به آن حالوهوا و سروشکل خاص اوگتسو دست پیدا کنیم.»
پریئتو همچنین از نقاشان سبک باروک در قرن هفدهم الهام گرفت بهخصوص در صحنههایی که در کلبهها و در کلیسای ماکائو در پرتو نور شمع فیلمبرداری شدهاند. اما در طول فیلمبرداری، او تحت تأثیر نقوش مختلفی از هنر نگارگری روی پرده در ژاپن دورهی ادو/ Edo نیز قرار داشت، و نتیجهاش این شد که با توجه به میزان نوری که به لنز میرسید، صحنههایی به رنگ طلایی خلق شد. برای مثال، در صحنهای که گارفیلد با ایسی اوگاتا در نقش اینوئه ماساشیگه، شخصیتی خارقالعاده و شوخ و دمدمی مزاج روبهرو میشود، اسکورسیزی جنسی از نورپردازی را خواست که ظرافت غروب آفتاب با رنگ متمایل به آبی داشته باشد. پریئتو میگوید: «زمان گرفتن نماهای اینوئه، در پشت سرش از تلفیق سایهی شاخههای درختان و پرتو نور استفاده کردیم که ادای دینی است به نگارگری روی پرده. اما مجبور بودیم این فصل را در شب فیلمبرداری کنیم تا تداوم صحنهها - که در فیلمنامه هشت صفحه بود - حفظ شود.»
جالب اینجاست که اوگاتا، بازیگر و کمدین توانا، همهی بذلهگوییها و لودگیهایش را در برابر اسکورسیزی فیالبداهه انجام میداد. پریئتو میگوید: «او در اجرایش به عنوان بازیگر نقش منفی تناقضهای شخصیت را بهخوبی درک کرده بود و از هر زاویهای که دوربین را قرار میدادیم، ریتم کار را حفظ میکرد.»
اسکورسیزی تنش دیدار دوباره رودریگز و مرشدش، پدر فریئرا (لیام نیسن)، را با جدا نگهداشتن عمدی آنها از هم تا زمان فیلمبرداری بالا برد. پریئتو در این خصوص میگوید: «صحنهی رو در روی آنها نیز در زمان غروب آفتاب گرفته شد، فیلمبرداری در استودیوی فضای باز و با چراغ فلاشر گردان - که تنش را القا میکرد - انجام شد.»
ترکیب جنبههای زیباییشناختی و ایدئولوژی در سکوت - فیلمی که ساختش آرزوی سی سالهی اسکوسیزی بود - برای پریئتو هم موضوعی بسیار شخصی و منحصربهفرد بود: «من مکزیکی هستم و از مصایب ورود اسپانیاییها به سرزمینم هنگام تسخیر کردن آن آگاهم. این فیلم هم از نظر مستعمرهسازی و تحمیل عقاید که هنوز در جهان امروز در حال رخ دادن است، برایم همان را تداعی میکند. سکوت فیلمی است درباره قرن هفدهم، اما همچنان در قلب من و روح جامعهی امروز طنینانداز است.»
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[ایندیوایر]