نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1392/03/02


فیلم‌های روز جهان

نگاهی به سه فیلم: سهم فرشته‌ها، درهم‌شکسته، رابطه‌ای سلطنتی

هومن داودی

 

سهم فرشته‌ها  The Angels' Share
کارگردان: کن لوچ، فیلم‌نامه: پل لَوِرتی. بازیگران: پل برانیگان (رابی)، جان هِنشا (هری)، گری میتلند (آلبرت)، جاسمین ریگینز (مو). محصول 2012، 101 دقیقه.
رابی که به‌تازگی از زندان آزاد شده برای آن‌که زندگی بهتری برای همسر و فرزند تازه‌به‌دنیاآمده‌اش فراهم کند، تصمیم می‌گیرد که کارهای خلاف را کنار بگذارد. اما بازدید او از یک کارخانه‌ی تولید مشروبات باعث می‌شود فکر یک سرقت عجیب‌وغریب به ذهنش خطور کند...

جزیره‌های کمدی و درام

متخصصان می‌گویند هنگام خندیدن عضلات زیادی در صورت و بدن به حرکت درمی‌آید و با خندیدن کالری زیادی سوزانده می‌شود. بنابراین کم‌ترین نتیجه و انتظار از خنده، طنز یا کمدی تولید هیجان، انرژی و گرمایی‌ست که ذاتاً باید در آن وجود داشته باشد. درست است که کمدی‌های سینمایی مختلف از احمق و احمق‌تر (برادران فارلی) گرفته تا پسر چهل‌ساله (جاد آپاتو) از روش‌های سراسر متفاوتی انرژی مذکور را تولید می‌کنند اما به هر حال نوعی انرژی یا هیجان در کار است. اشتباه بزرگ و استراتژیک کن لوچ در سهم فرشته‌ها این‌ است که با رویکرد اشتباهش به بخش کمدی فیلمش و تخلیه‌ی آن از گرما و هیجان، و بدتر از آن دمیدن ریتمی کند و سرد به آن، هم در خلق موقعیت‌های خنده‌آور ناموفق است و هم تمرکز روایی اثر و به تبع آن، همراهی بیننده را از دست می‌دهد. در سهم فرشته‌ها خط و مرزی آشکار و قابل‌تعریف بین صحنه‌ها و سکانس‌های کمدی و جدی دیده می‌شود که نشانه‌ای از عدم هماهنگی بین اجزای اثر و زاده نشدن این دو قطب متضاد از دل یکدیگر است. در چنین فیلمی که قرار نیست پیرنگ نقش مهم و پیش‌برنده‌ای داشته باشد و خلق موقعیت‌های جذاب مبنای شکل گرفتن اثر بوده است، پرورده و قابل‌لمس نبودن شخصیت‌های اصلی در حکم تیر خلاص است. برای مثال می‌شود تعداد آدم‌های اصلی را یکی یا دوتا کم‌وزیاد کرد یا سکانس افتتاحیه‌ی درخشان یا سکانس تأثیرگذار برخورد رابی با خانواده‌ی کسی که به او آسیب رسانده – که هم‌چون جزیره‌هایی دورافتاده از دنیای اثر و بی‌ربط به آن به نظر می‌رسند - را هر جای دیگری از فیلم بُر زد و پس و پیش کرد و هیچ اتفاق خاصی هم نیفتد. از نیمه به بعد که قضیه‌ی سرقت جدی‌تر می‌شود و فیلم تمرکز تمام‌وکمالش را بر آن می‌گذارد، اوضاع خراب‌تر هم می‌شود، چون فیلم‌ساز در زمانی نسبتاً طولانی که در اختیار داشته موفق به باوراندن شخصیت‌های اصلی‌اش نشده و طبیعتاً درگیری این آدم‌ها در جریان یک سرقت احمقانه و سرنوشت آن‌ها، دیگر اهمیتی برای کسی که تماشای فیلم تا آن نقطه را تحمل کرده، ندارد. (امتیاز: 3 از 10)

 

درهم‌شکسته  Smashed
کارگردان: جیمز پانسُلت. فیلم‌نامه: سوزان برک، ج. پانسلت. بازیگران: مری الیزابت وینستِد (کِیت)، آرون پل (چارلی)، اکتاویا اسپنسر (جنی). محصول 2012، 81 دقیقه.
کیت و چارلی با عشق با هم ازدواج کرده‌اند و به دلیل وضع مالی خوب خانواده‌ی چارلی زندگی مرفهی دارند و شبانه‌روز به عیش و نوش مشغولند. اما کیت که معلم دبستان است به دلیل الکلی بودن با مشکل مواجه می‌شود و تصمیم به ترک الکل می‌گیرد...

پرواز زنانه

درهم‌شکسته هم‌چون اثر دیدنی رابرت زمکیس در سال 2012 یعنی پرواز به پیامدهای اعتیاد به الکل می‌پردازد و ناخواسته با آن مقایسه می‌شود و آشکارا در سطحی پایین‌تر از آن قرار می‌گیرد؛ اما این موضوع دلیلی برای نادیده گرفتن ارزش‌های این اثر مستقل سینمای آمریکا نیست. درهم‌شکسته ابعاد به‌مراتب کوچک‌تری نسبت به پرواز دارد و داستان جمع‌وجورش را با تکیه بر شخصیت محوری، به‌خوبی و روانی روایت می‌کند و موفق می‌شود نقاط اوج‌وفرود مناسبی را تدارک ببیند. فیلم به شکلی موثق درگیری‌های یک الکلی مؤنث با خود و اطرافیان و جامعه‌اش را به تصویر کشیده و از نظر تماتیک هم به پرواز شباهت دارد؛ بزرگ‌ترین مشکل یک معتاد این است که به خود و اطرافیانش دروغ می‌گوید و همه‌ی بی‌خردی‌ها و مسئولیت‌گریزی‌هایش زیرمجموعه‌ی دروغ‌هایی که می‌گوید تعریف می‌شود. چنین دست‌مایه‌ای، با این تمرکز زیاد بر شخصیت اصلی، بدون بازیگری که بتواند این طیف گسترده‌ی احساسی و دشواری‌ها و مصایب یک الکلی را بازتاب بدهد به‌هیچ‌وجه قابل‌تصور نیست؛ و مری الیزابت وینستد که پیش از این نقطه‌ی اوجی در کارنامه‌ی بازیگری‌اش نداشت به شکلی درخور توجه موفق شده زیر و بم‌های فیزیکی و احساسی یک الکلی در آستانه‌ی ترک را به تصویر بکشد.
درهم‌شکسته با توجه به زمان اندکش توانسته با تمرکز بر شخصیت اصلی و شکل دادن رابطه‌ی او با اطرافیانش، ریتم مناسبی به اتفاق‌ها بدهد و زمینه‌سازی‌های لازم برای آن‌ها را تدارک ببیند. البته خام‌دستی‌های هم‌چون تدوین موازی و اضافی وقایع نوشگاهی که همسر کیت در آن حضور دارد با سخنرانی نهایی کیت در انجمن ترک اعتیاد هم در فیلم هست که هم فضای احساسی انتهای فیلم را مخدوش می‌کند و هم کارکرد دراماتیکی در فیلم ندارد. اما درهم‌شکسته چنان خلوت و بی‌ادعاست و چنان روان و بدون شاخ‌وبرگ اضافی روایت می‌شود که می‌شود به‌راحتی تماشایش را به سینمادوستان پیشنهاد کرد. (امتیاز: 7 از 10)

 

رابطه‌ای سلطنتی  A Royal Affair
کارگردان: نیکولای آرکِل. فیلم‌نامه: راسموس هِیتزتربرگ، ن. آرکل. بازیگران:‌ آلیشیا ویکاندِر (کارولین)، مَدس میکلسن (یوهان)، میکل بو فیلسگارد (کریستین هفتم). محصول 2012، 137 دقیقه.
اواخر قرن هجدهم میلادی. کارولین که یک دختر جوان انگلیسی است، طی ازدواجی قراردادی، به عقد پادشاه دانمارک درمی‌آید. او پس از ورود به دربار متوجه دیوانگی و بی‌بندوباری پادشاه می‌شود اما اجازه و توانایی گریز از موقعیت پیش‌آمده را ندارد...

درباره‌ی ارزش‌های خردورزی

رابطه‌‌ای سلطنتی آغاز و پایان جذاب و درگیرکننده‌ای دارد و اگر سازنده‌اش موفق می‌شد نیمه‌ی میانی فیلمش را بدون لکنت فعلی و با ریتمی مناسب و مشابه با ابتدا و انتهای آن به تصویر بکشد، با درام تاریخی درخشانی روبه‌رو بودیم. ورود یک غریبه‌ی ناساز با جمع به دربار پادشاهی دانمارک، موقعیت دراماتیک مناسبی برای شکل گرفتن هسته‌ی اولیه‌ی درام فراهم می‌کند که با افزوده شدن رفتارهای نابخردانه و آزاردهنده‌ی شخص شاه تقویت می‌شود. اما در مرحله‌ی بعد که فیلم‌ساز باید از این خط اولیه‌ی اصلی تکراری به واگویی دغدغه‌های تاریخی‌اش نقب بزند و داستان فیلمش را بهانه‌ای برای به تصویر کشیدن مقطع تاریخی و بحرانی اثرش قرار بدهد، کم می‌آورد و با تمرکز بیش از اندازه و کسالت‌بار بر شکل‌گیری رابطه‌ی بین یوهان و شاه و ملکه، نفس فیلم را به شماره می‌اندازد. می‌شد با خیال راحت حدود بیست دقیقه‌ یا بیش‌تر را از زمان دو ساعت و ربعی فیلم کم کرد و همین قسمت میانی می‌توانست اولین و بهترین گزینه باشد. اما پاداش خوبی انتظار تماشاگری را می‌کشد که قسمت میانی کش‌دار فیلم را تاب بیاورد. تأثیر جریان روشنفکری اروپا بر مملکت‌داری و نفوذ خردورزی و منطق به بنیان‌های قدرت و کنار زدن افکار خرافی و پوسیده‌ی مذهبی در شیوه‌ی حکومت کشورهای اروپایی (که هم‌زمان با به قدرت رسیدن یوهان در دربار پادشاه دانمارک در فیلم برجسته می‌شوند)، مقطع تاریخی مهمی است که فیلم در پرده‌ی آخرش تصویرهای کوبنده‌ای از نحوه‌ی به ثمر نشستن آن به دست می‌دهد. بی‌شک تأثیرگذارترین سکانس فیلم جایی است که یوهان مظلومانه و نابخردانه به قتلگاه برده می‌شود و مردم بی‌شماری (از همان‌ها که او برای پیشرفت‌شان از جان خود گذشته) هم برای تماشای اعدام او تا دورترین افق را پر کرده‌اند. (امتیاز: 5 از 10)

جدیدترین‌ها

آرشیو

فراخوان اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۴)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: