رییسالوزرا
پژوهشگر، نویسنده گفتار متن، کارگردان و تهیهکننده: محمدرضا هاشمیان. فیلمبردار: امیر موسوی. تدوینگر: اوژن سیداشرفی. گوینده گفتار متن: مجید برزگر. محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی.
رییسالوزرا یکی از نخستین فیلمهاییست که در سالهای اخیر با هدف پرداختن به تعدادی از شخصیتهای مهم تاریخ معاصر ساخته شده است؛ فیلمی درباره زندگی و فعالیتهای احمد قوامالسلطنه که در کنار مستندهای دکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمی، امیرعباس هویدا، اشرف پهلوی و تعدادی دیگر از چهرههای مطرح عرصهی سیاست و اجتماع، میکوشد تا در حد بضاعت، حلقههای مفقوده میان واقعیتهای تاریخی و خردهروایتهای پراکنده پیرامون این شخصیتها را پر کند؛ نکتهای که در عمل ثابت میکند کمترین ویژگیِ کنار زدنِ زنگارها از آینه تاریخ، نزدیک شدن به آدمهایی خاکستری با مجموعهای از عملکردهای مثبت و منفیست؛ یعنی آنچه در مقطعی از تاریخ، احمد قوامالسلطنه را تا سطح جاسوس و خیانتکار و اهل رشوه پایین میآوَرَد و در مقطعی دیگر، از او سیاستمداری برجسته، شجاع و فداکار میسازد!
رییسالوزرا میکوشد تا در سه اپیزود مجزا اما پیوسته به هم، ابعاد مختلف و موجود در شخصیت احمد قوامالسلطنه را مورد بررسی قرار دهد؛ ابعادی فردی و سیاسی که تنها بخش کوچکی از ذهنیت این سیاستمدارِ باهوش، زیرک و مسلط را به نمایش میگذارد. از این زاویه میتوان گفت رییسالوزرا هم از همان مشکل بزرگ و مشترک اغلب مستندهای تاریخی رنج میبَرَد که حجم محدود فیلم، در برابر انبوه اطلاعات ریز و درشت تاریخیست؛ موضوعی که باعث شده است فیلمساز به صورت تیتروار به حوادث مهم در کارنامهی زندگی و فعالیت این شخصیت مهم تاریخی بپردازد؛ و از این طریق، تماشاگر کمطاقت، گریزپا و بیعلاقه به مطالعهی امروز را کنجکاو کند تا در لابهلای مشکلات روزمره، جایی هم برای پیدا کردن کتاب یا کتابهایی درباره این موضوع و تحقیق پیرامون ابعاد تازهای از شخصیت قوامالسلطنه پیدا کند؛ شخصیتی که چند دهه پیش و در روز استیضاح خود در مجلس شورای ملی گفته بود: «سرانجام روزی فرا خواهد رسید که در این مملکت، مردمی بیغرض، تاریخ را ورق بزنند و از میان ورقهای این کتاب عظیم، حقایق مربوط به زمان ما را دریابند. من خواهم رفت و تاریخ ایران قضاوت خواهد کرد که چه بر سر روزگار این کشور آمد و به پاسِ فداکاریهای خادمان این مملکت، چه رفتاری با آنها صورت گرفت.»
مهمترین ویژگی رییسالوزرا پرهیز از اختصاص فیلم به «کلههای سخنگو» و تلاش برای بیان دراماتیک واقعیتها از طریق بازسازی برخی صحنهها و لحظههاست. این نکتهی مثبت باعث شده تا بر خلاف اغلب فیلمها و مستندهای تاریخی، تماشاگر بهراحتی با فیلم همراه شود و در سفری خاطرهانگیز در تونل زمان، مهمترین رخدادهای تأثیرگذار قرن حاضر را تجربه کند؛ رخدادهایی که در نهایت به خیزشی عمومی در سیام تیرماه 1331، مصادرهی اموالِ احمدِ قوام به نفع شهدای این قیام ملی و در نهایت، حذف او از سپهر سیاسی ایران منجر شد.
نباید از خاطر برد که بخش عمدهای از جذابیت عمومیِ فیلم، مرهون صدای پخته و جذاب مجید برزگر به عنوان گویندهی گفتار رییسالوزرا است؛ صدایی که خوشبختانه تماشاگر هیچ خاطرهای از شنیدن - و طبعاً همراه شدن قبلی با آن - ندارد و جزو مهمترین تمهیدهای کارآمد فیلمساز برای تأثیرگذاری بر مخاطبان به حساب میآید. از سوی دیگر شاید بتوان گفت اهمیت قوامالسلطنه و در حقیقت، دلیلِ وجودی چنین شخصیتی در فیلم مورد بحث، حضور دیرپای او در تاریخ و در عرصهی سیاست داخلی و خارجی است. قدمتی به درازای پنج دوره نخستوزیری که از آخرین سالهای عصر قاجار (در دوران حکومت احمدشاه) تا زمامداریِ رضاشاه و همچنین دوران پهلویِ دوم ادامه داشت و از او یک سیاستمدار باتجربه و یگانه ساخت؛ سیاستمداری که دوره چهارم نخستوزیری او (در هنگامه دهه 1320) با تحولات متنوع و چشمگیری در عرصههای مختلف همراه بود و عملکرد دکتر محمد مصدق، در کنار ناآرامیهای این دهه و دهه بعد، تنها بخش کوچکی از آنهاست. البته رییسالوزرا به صورت تلویحی میکوشد تا قوامالسلطنه را از زیر سایهی سنگین دکتر مصدق بیرون بیاورد اما این تمهید و خواستهی ناموفقیست که حتی در مقایسه با عظمت و ملیگراییِ نهفته در عملکرد مصدق و یاران او (بهخصوص دکتر فاطمی که برای نخستین بار ایدهی ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد) چندان عملی به نظر نمیرسد. با این وجود باید پذیرفت نخستین تلاش مستندسازان وطنی برای غبارروبی از این شخصیت مهم و تأثیرگذار تاریخ معاصر، امتیاز کوچک و کماهمیتی نیست؛ و به سینمای مستند و امروز ایران تشخص ویژهای بخشیده که - باید اشاره کرد - در کمتر دورهای سابقه داشته است.
یکی دیگر از ویژگیهای این مستند روشنگرانه، پرهیز از شایعههای عمدتاً بیاساس (نظیر خوابیدن او در اتاقی با چراغ روشن یا دیدگاههای عجیبوغریب وی در تقابل میان خانواده و سیاست) و همچنین اشاره به برخی جزییات و ویژگیهاییست که در کتابها و اسناد مختلف به آن پرداخته شده است. جزییاتی نظیر روحیهی مستبدانه و خودکامهی او که نشان میدهد بر خلاف دکتر مصدق، از پایگاه اجتماعی قرص و محکمی برخوردار نبوده و در حقیقت، مجبور به پذیرش نقش «ضد قهرمان» در مقابلِ او بوده است!
در نهایت، آنچه رییسالوزرا را از مستندهایی با مضمونهای مشابه متفاوت میسازد، نگاه غیرتحقیرآمیز، متناسب و متعادل فیلمساز به این شخصیت محوری است؛ نگاهی که سازنده فیلم را بر آن داشت تا کمبود منابع تصویری در تلویزیون، سینما و بخشی از سازمانهای دولتی را با جستوجو در آرشیو برخی کشورهای همسایه (نظیر آذربایجان و روسیه) برطرف کند (سازنده فیلم در جایی گفته به غیر از دوسه دقیقه فیلم و سیچهل عکس، مواد تصویری دیگری از قوامالسلطنه در داخل ایران وجود نداشت) و البته در مقابل، تصویرهایی را با مخاطب به اشتراک بگذارد که احساس ناشی از تماشای آنها را بهسادگی نمیتوان توصیف کرد؛ احساسی که در وضعیت فعلی و نیاز عمومی به یک حافظهی دیرپای تاریخی، بیش از یک اتفاق ساده به نظر میرسد؛ بیش از یک موهبت ساده.