سینمای ایران » گفت‌وگو1393/01/17


هر چیز جذابی رنگ‌و‌بویی از گذشته دارد

گفت‌وگو با امیر توسلی، آهنگ‌ساز سینما

سمیه قاضی‌زاده


امیر توسلی از آهنگ
سازانی است که خودش را محدود به آهنگسازی برای یک ژانر مشخص سینمایی نکرده است. در کارنامهاش از ساخت موسیقی برای فیلمهای طنز تا موسیقی سریالهای سنگین تاریخی و مذهبی وجود دارد. با این حال شاید بد نباشد بدانید که او کارش را با موسیقی راک و گروه موسیقی «پژواک» به عنوان اولین گروه موسیقی راک بعد از انقلاب شروع کرده و همچنان دلبستگیاش به این سبک موسیقی را حفظ کرده است. همچنین در ساخت موسیقی برای تئاتر هم فعالیتهای زیادی داشته است. امیر توسلی نزدیک به شصت موسیقی فیلم نوشته که از معروفترین آنها میتوان به کافه ستاره، مکس، یک عاشقانه‌ی ساده، دایره زنگی و همچنین اخراجی‌ها2 اشاره کرد و موسیقی فیلم معراجی‌ها را هم ساخته است. معتبرترین ساختهاش موسیقی سریال مختارنامه است؛ هرچند که در یکسوم پایانی سریال تهیهکننده ترجیح داد به سراغ آهنگساز دیگری برود که البته با اعتراض بسیاری مواجه شد. توسلی همیشه از پرکاری بیرویه پرهیز کرده و ترجیح داده دور از جنجالهای رسانهای کارهایش را دنبال کند.
*
در کارنامه
‌تان از علاقه به موسیقی راک هست تا نوازندگی سازهای کوبه‌ای.
من در کل به موسیقی علاقه‌مندم؛ در کارنامه‌ی من از موسیقی فیلم مکس که ترانه‌ی کوچه بازاری دارد، گرفته تا موسیقی سریال مختارنامه وجود دارد. اما علاقه به موسیقی راک از نوجوانی همراه من بوده است. به سازهای کوبه‌ای هم علاقه دارم چون پدرم ضرب زروخانه‌ای می‌زند و از بچگی نوای این ساز را دوست داشتم.  درس موسیقی نخوانده‌ام. البته سال 1372 در کنکور با رتبه‌ی بالایی قبول شدم اما نرفتم و ادامه ندادم. به نظر من استعداد موسیقی مثل نویسندگی یا شاعری یک قریحه است و در این زمینه تحصیلات گاهی کمک می‌کند. در مسیری که طی کردم، آن‌چه که از لحاظ تئوریک مورد نیاز بوده پیگیری کردم و یاد‌گرفتم. باقی مسائل هم استعداد ذاتی است.
زمانی کارتان را با گروه راک «پژواک» شروع کردید. الان دیگر این گروه وجود ندارد، درست است؟
«پژواک» در یاد و خاطر تمام اعضای این گروه وجود دارد. الان هر کدام از اعضای گروه در گوشه‌ای از دنیا هستند. کسری سبکتکین و میلاد زنده‌نام در آمریکا هستند. فرزاد فخرالدینی، نوید ذوالفقار و برادرم حمید هم به دلیل مسائل شخصی زندگی از گروه جدا شدند و دیگر شرایطی فراهم نشد برای این‌که دور هم جمع بشویم. خیلی‌ها معتقدند کار کردن در زمینه‌ی موسیقی راک شرایطی دارد که بیش‌تر با زندگی مجردی - یا ذهن مجرد - سازگار است.
خودتان فعالیت این گروه را متوقف کردید؟
نه. شرایط طوری نبود که بشود ادامه داد. بعد از آخرین کنسرتی که در اردیبهشت 1381 داشتیم، دیگر برای اجرا به ما مجوز ندادند. بعد بچه‌ها دچار مشکلات مالی شدند و گروه کم‌کم از هم پاشید. 
بیش‌تر فعالیت‌های موسیقی‌تان را بر اساس سفارش انجام می‌دهید یا دغدغه‌های شخصی‌تان را هم دارید؟
درست است که سفارش بخشی از کار ماست، اما سفارش را آن‌طور که دلم‌ می‌خواهد کار می‌کنم و حاصل نهایی کار از من است. توان ساخت طیف گسترده‌ای از موسیقی را دارم و به یک سبک خاص محدود نمی‌شوم و در تمام آثارم با طیف‌های مختلف، اثر و ردپایی از امیر توسلی می‌بینید. هیچ کار سفارشی به من تحمیل نمی‌شود و اگر کاری را قبول می‌کنم یعنی آن را دوست دارم.
ساخت موسیقی فیلم از کی تبدیل به علاقه‌ی اصلی‌تان شد؟
سال 1381 با مکس شروع کردم. البته قبل از آن در 1375 یک تجربه‌ی تصویری داشتم در سریال خانواده‌ی رضایت (حمید امجد). اما در اصل ورود من به دنیای موسیقی فیلم به واسطه‌ی دوستی بود به نام آرمین جعفری که مشوق اصلی و به تعبیری کاشف من در زمینه‌ی موسیقی بود. دوست دیگری داشتم که کارگردان تلویزیونی بود و از من خواست برای پایان‌نامه‌اش موسیقی بسازم؛ و این کار اولین کار جدی من بود. پروژه‌ی دیگری در سال 73 و 74 کار کردم؛ یک سری کار آموزشی موسیقی برای بچه‌های ایرانی مقیم خارج از کشور بود که شاهکار بینش‌پژوه برای آن‌ها ترانه گفته‌ بود و من آهنگ‌سازی کردم. پس از آن گروه پژواک را تشکیل دادیم. سپس وارد کار موسیقی تئاتر شدم. موسیقی نمایش پوف و بدنسازی را با زنده‌یاد هوشنگ حسامی کار کردم. با گروه تئاتر آزیتا حاجیان در چند تئاتر همکاری کردیم که موسیقی نمایش‌های آن‌سوی آینه و گرگ ‌و میش را مشترکاً با آریا عظیمی‌نژاد ساختیم. و پس از چند تئاتر دیگر پیشنهاد موسیقی فیلم مکس به من داده‌ شد.
حالا به‌ اندازه‌ی گذشته موسیقی‌های به‌یادماندنی و خاطره‌انگیز در سینمای ایران به‌ گوش‌ نمی‌رسد. اغلب فیلم‌ها یا موسیقی ندارند یا فقط روی تیتراژ پایانی موسیقی دارند. اگر هم داشته‌ باشند بیش‌تر فرم است و کم‌تر روی ملودی کار می‌شود. آیا شما این جریان را یک بحران تلقی می‌کنید؟
من معتقدم کلاً در همه‌ی زمینه‌ها در بحران به‌سر می‌بریم. مگر ما چند فیلم خوب داریم که توقع موسیقی فیلم خوب هم داشته‌ باشیم؟ فرم فیلم‌های حالا امکان ملودی‌سازی را به‌آهنگ‌ساز نمی‌دهند. ضمناً اغلب موزیسین‌های ما بیش‌تر تکنیسین هستند. استعداد موسیقی یک قریحه‌ی ذاتی است. تکنیسین آن قریحه را ندارد.
فکر می‌کنید این اتفاقی در سطح جهان است یا فقط در سینمای ایران ملودی از موسیقی‌ فیلم‌ها حذف شده و تأثیر آن‌چنانی روی تماشاگر ندارد؟
این اتفاق در تمام جنبه‌ها و افعال زندگی تأثیر گذاشته ‌‌است. ما همچنان از گذشته تغذیه ‌می‌کنیم. غالباً هر چیزی که مورد توجه قرار می‌گیرد، رنگ و بویی از گذشته دارد که با بافت جدید اتفاق می‌افتد. در کل نمی‌توانیم خودمان را با دنیا قیاس کنیم، اما این مینی‌مالیسم جهانی هم می‌تواند یکی از علت‌ها باشد. یکی از بزرگ‌ترین معضلات ما همان تکنیسین شدن موزیسین‌های است.
تقلید را چه‌قدر در این اتفاق دخیل می‌دانید؟
عادت به بدگویی ندارم، اما کلاً موسیقی اریژینال خیلی کم داریم. جنس و بافت خیلی از موسیقی‌های فیلم، تقلیدی است.
به عنوان مثال در مجموعه‌ی مختارنامه با توجه به موارد مشابهی که در زمینةساخت موسیقی سریال‌های مذهبی وجود داشت شما از کدام تجربه و فرم بهره گرفتید؟
تلاشم این بود که در موسیقی‌ام کم‌ترین شباهت به کارهای داخلی وجود داشته باشد، چون عمر آن کارها تمام شده و احتیاج به یک بازنمایی در موسیقی آثار تاریخی وجود داشت. موسیقی‌های زیادی را می‌شنوم و فیلم‌های زیادتری را هم می‌بینم، اما از جایی برداشت نکرده‌ام. سعی کردم فرم موسیقی مختارنامه به‌روز باشد یا اگر قرار است تأثیرپذیری داشته باشد در سطح موسیقی فیلم گلادیاتور و امثال آن باشد. هرچند موسیقی‌های ما در ایران به دلیل کمبود امکانات هرگز در آن سطح تولید نمی‌شود. اما سعی‌ام این بود که این موسیقی بتواند خودش را به آن سطح برساند و حداقل در کشور خودمان نو باشد. راستش آن‌قدر هم درگیر کار بودم که نتوانستم بازتاب کارم را ببینم. فقط جمعه‌ها سریال را تماشا می‌کردم، آن هم بیش‌تر برای کنترل میکس و صدادهی و این‌طور چیزها.
فکر می‌کنید یک آهنگ‌ساز فیلم چه‌قدر باید از سینما به‌صورت تخصصی اطلاع داشته‌ باشد؟
موزیسین باید به دکوپاژ مسلط باشد. چون موسیقی انتزاعی‌ترین هنر در این مقوله است و کارکرد آن در فیلم القا‌ کردن یک حس ثانویه در اتفاق‌های بصری به مخاطب است. یک آهنگ‌ساز برای فراز و فرود موسیقی در فیلم باید تدوین و تقطیع فیلم را خوب بشناسد. البته معتقدم تمام عوامل اصلی یک فیلم باید کارها و تخصص‌های یکدیگر را به‌قدر کافی بلد باشند.
به نظر شما ساخت موسیقی برای یک فیلم باید در طی ساخت سفارش‌ داده‌ شود یا پس از پایان ساخت فیلم؟
اگر موسیقی از مرحله‌ی فیلم‌نامه شروع شود، کیفیت بهتری حاصل خواهد شد. ولی طبیعتاً زمان اصلی ساخت یک موسیقی منسجم، پس از پایان تدوین است. در مراحل ساخت فیلم می‌توان تم‌ها یا ملودی‌هایی برای موسیقی اصلی آماده‌ کرد.
در مرحله‌ی فاین‌کات منتظر می‌شوید الهام خاصی صورت‌ بگیرد و یک ملودی خاص به ذهن‌تان برسد یا این‌که چند بار فیلم را تماشا می‌کنید تا تمی که می‌خواهید به‌ دست‌ آورید؟
روش مشخصی ندارم. هر فیلمی با شرایط خاص خودش آدم را به مسیری می‌کشاند که گاهی دقیقاً از همان ابتدا خود فیلم مشخص می‌کند که چه می‌خواهد و گاهی باید آن‌قدر با ساز کلنجار بروم تا چیزی که می‌خواهم را به‌دست آورم. برای پنجاه موسیقی فیلمی که ساخته‌ام پنجاه روش مختلف را به‌کار برده‌ام.
بعضی‌ها معتقدند که فیلم‌نامه به‌ درد آهنگ‌ساز نمی‌خورد. چون جنس تصاویر را نمی‌تواند تشخیص بدهد.
البته وقتی کارگردان مشخص نباشد طبیعتاً شما هیچ ایده‌ای از فیلمی که ساخته‌ خواهد شد ندارید. اما وقتی کارگردان مشخص باشد می‌دانید سبک کارش به آهنگ‌ساز کمک می‌کند که تصوری از ساختاری فیلم داشته باشد.
این سبک‌شناسی و شباهت آثار در مورد آهنگ‌سازی هم صدق می‌کند. اما برای بعضی از آهنگ‌سازان ایرانی که کار تقلیدی انجام می‌دهند، کار مثل یک تیغ دولبه عمل می‌کند. اگر صاحب سبک باشند امکان تکرار در کارهای‌شان وجود دارد. اگر هم صاحب سبک نباشند، بین کارگردان‌ها به اندازه‌ی کافی شناخته‌شده نیستند.
هر موزیسینی امکاناتی دارد که شامل استعداد، توانایی‌های تکنیکی و دانش تئوری است. این عوامل باعث می‌شود که یک هنرمند سبک و علاقه‌های شخصی داشته باشد. به عبارتی هر موزیسینی بر حسب علاقه می‌تواند صاحب سبک شود. ابعاد ذهنی آدم‌ها هم می‌تواند مشخص‌کننده‌ی سبک در آثار آن‌ها باشد. فردی می‌تواند یک آهنگ‌ساز تک‌بعدی باشد و فقط در یک سبک کار کند و هم می‌تواند چندبعدی باشد و همزمان در چند سبک به آهنگ‌سازی بپردازد. به نظرم اولین چیزی که اهمیت دارد این است که در هر فرمی که کار می‌کنید، تلاش اعلای خودتان را انجام دهید. در موسیقی فعلی ما این اتفاق نمی‌افتد. الان آهنگ‌سازی را نمی‌شناسید که مشخصاً در یک ژانر، شاخص باشد.
شما برای کارهای‌تان سبک مشخصی قائلید؟
خیر. سبک خاصی در ذهنم نیست، ولی ناخودآگاه موسیقی‌هایم را یک جور به‌خصوص می‌سازم. شکل چیدن سازها، خلاف جهت رفتن‌ها و برخورد با ملودی‌ها در هر آهنگ‌سازی متفاوت است و فقط می‌تواند متعلق به همان شخص باشد. معمولاً کار هر آهنگ‌ساز را از روی بافت ریتمیک یک موسیقی می‌توان تشخیص داد. که البته این خلاقیت در هر شخصی ناخودآگاه است.
معمولاً شما ساخت موسیقی یک فیلم را از چه مرحله‌ای آغاز می‌کنید؟
معمولاً موسیقی نهایی را روی فاین‌کات می‌سازم، به این دلیل که دیگر موسیقی را تغییر ندهم. خیلی از کارگردان‌‌ها به این دلیل که نمی‌دانند موسیقی چه‌گونه ساخته می‌شود، هر قسمتی از فیلم را که حذف می‌کنند، فکر می‌کنند موسیقی آن قسمت هم باید حذف شود. در صورتی که این‌طور نیست؛ آهنگ‌ساز برای رسیدن به یک نقطه مسیری را طی می‌کند. هر کاری فراز و فرود و جمله‌بندی موسیقایی دارد و بی‌دلیل نمی‌شود یک جمله‌ از موسیقی را حذف کرد. بر اساس تغییر دو نما نمی‌شود جای دو ملودی را عوض‌کرد. به همین دلیل ترجیح می‌دهم موسیقی را روی فاین‌کات بسازم. معتقدم اولین برخورد، درست‌ترین حس را دارد. اولین چیزی که برای ساخت به ذهن آهنگ‌ساز می‌رسد حس بیش‌تر و تأثیر بیش‌تری دارد. معمولاً از اولین اجرای نوازنده‌ها هم استفاده می‌کنم.
ارتباط کارگردان‌ها با موسیقی در ایران چه‌گونه است و چه‌قدر به نظر کارگردان در ساخت موسیقی فیلم اهمیت می‌دهید؟
اغلب کارگردان‌های ما شناخت ناقصی از موسیقی دارند و حتی به‌ طور حسی هم آشنایی درستی با موسیقی ندارند. به عنوان مثال یک کارگردان ساز به‌خصوصی را دوست دارد. در این مورد برای این حس و علاقه‌ی کارگردان ارزش قائل می‌شوم و آن را به‌کار می‌برم. اما گاهی یک کارگردان می‌گوید دوست دارم این‌طوری که من می‌خواهم کار کنی، که مسلماً نمی‌پذیرم. اما خوش‌بختانه هیچ‌وقت در این مورد کار به جاهای باریک نکشیده. مثلاً در مختارنامه همان اول کار، آقای میرباقری با یک جمله من را در مسیر موسیقی سریال قرار داد. در اولین جلسه‌ای که با هم حرف زدیم به من گفت: «موسیقی مختارنامه ناله‌ی فروخورده‌ی زنی است که هی می‌خواسته فریاد بکشد اما نتوانسته. یعنی هم باید در این موسیقی فریاد باشد و هم فرو خوردن آن.» فکر می‌کنم باید در موسیقی دنبال عمق باشید که این نظر را بدهید. او در موسیقی مختارنامه به دنبال معنای عمیقی می‌گشت. عمقی که باید در موسیقی هم باشد. اما گاه موسیقی به سطح می‌آید و آهنگ‌ساز کارش را آن‌طور که باید انجام نمی‌دهد. در این جور جاهاست که کارگردان می‌تواند به آهنگ‌ساز کمک و حتی او را اصلاح کند.
شخصاً ارتباط‌تان با سینما چه‌طور است؟ به فیلم دیدن علاقه‌دارید؟
بله، خیلی زیاد. بزرگ‌ترین تفریح زندگی من تماشای فیلم است.
در حین تماشای فیلم به موسیقی‌های فیلم هم توجه می‌کنید؟
راستش نه! چون من جدا از موسیقی عاشق فیلمم و یکی از وسوسه‌هایم کارگردان شدن است. موقع تماشای فیلم آن‌قدر در فیلم غرق می‌شوم که به موسیقی آن توجهی نمی‌کنم. کم اتفاق افتاده که درگیر موسیقی فیلمی بشوم، چون فیلم را به ‌عنوان یک مجموعه می‌بینم. معمولاً موسیقی فیلم را جداگانه گوش می‌کنم.
اما خیلی‌ها هویت مستقل برای موسیقی فیلم قائل نیستند.
یک خانواده‌ی پنج‌نفره را در نظر بگیرید: پدر، مادر و سه فرزند. چه‌گونه می‌توانید بگویید که مثلاً فرزند سوم هویت مستقلی ندارد؟ درست است که یکی از اعضای خانواده است، اما به‌هر‌حال خارج از محیط خانواده دارای یک شخصیت و هویت مستقل است. می‌شود گفت هویت موسیقی در فیلم معنای دیگری پیدا می‌کند.
کار کدام فیلم‌سازها را بیش‌تر می‌پسندید؟
اسپیلبرگ را خیلی دوست دارم. کارگردانی است که در موسیقی با او هم‌ذات پنداری می‌کنم، چون او هم مثل خودم در ژانرهای مختلف کار کرده. کارهای زمکیس و نولان را هم دوست دارم. همچنین عاشق وودی آلن و کلینت ایستوود هستم. از بین کارگردان‌های ایرانیکارگردانی که عاشقانه دوستش دارم، داریوش مهرجویی است. آرزوی کار کردن با او را دارم و این تنهای آرزوی برآورده نشده‌ی من در سینما است. از فیلم‌سازهای جدید هم به سامان مقدم علاقه‌ دارم.
و آهنگ‌ساز فیلم مورد علاقه‌تان؟
در درجه‌ی اول هانس زیمر و پس از آن جیمز هورنر. بعضی از کارهای فیلیپ گلاس را هم می‌پسندم. اخیراً از موسیقی فیلم شاهزاده‌ی پارس هم خوشم آمد که کار یک آهنگ‌ساز جوان است. اتفاقاً مطلبی هم راجع به این موسیقی نوشتم درباره‌ی این‌که آهنگ‌ساز به موسیقی ایرانی آشنا نبوده و بافت کارش بیش‌تر شبیه به موسیقی عربی است. ولی در کل خیلی خوب ساخته ‌شده‌ است. در بین آهنگ‌سازان ایرانیاز شخص خاصی نمی‌توانم نام ببرم که به فرم کلی کارهای او علاقه‌مند باشم، اما بین آثاری که به آن‌ها علاقه دارم از موسیقی فیلم بی‌تا ساخته‌ی لوریس چکناواریان می‌توانم نام ببرم.

آرشیو

مینی سریال نهنگ سفید، پخش از نمافیلم
کتاب کاریکاتورهای مسعود مهرابی منتشر شد
فیلم ۷۶۰۰ به نویسندگی و کارگردانی بهروز باقری
 اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی برگزار شد
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۵۹)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: