
دیوید لینچ هم از واکنشهای مجازی به فیلمها لذت نمیبرد
استودیوها و صاحبان فیلمها، پیش از انتشار یادداشتها و نقدهای رسمی توسط منتقدان، اغلب باید با خشم اولین واکنشها در شبکههای مجازی روبهرو شوند؛ واکنشهایی که میتوانند با 280 حرف یا کمتر (که بخشی از تغییر برنامههای کن در نمایش فیلمهایش به همین خاطر بود) فیلمی را بالا ببرند یا پایین بیاورند. در واقع تأثیر این واکنشها بهقدری در شکلگیری سروصدا پیرامون فیلمها مؤثر بوده است که بعضی استودیوها، تحریمهایی را برای شبکههای مجازی در نظر گرفتهاند و همین طور برای یادداشتها و نقدها! دیوید لینچ که بهتازگی در جشنواره «دیسراپشِن» شهر نیویورک صحبت کرده نیز واکنشهای آنی و افزایش آنها در این دوره و زمانه را محکوم کرده است: «این روزها وقتی فیلمی را به پایان میرسانید بلافاصله با این فشار روبهرو میشوید که با استفاده از واژگان درباره آن چیزی بنویسید.» لینچ از لزوم تأمل بیشتر بر هر فیلمی و اجتناب از فشار نظردادنهای فوری گفت و حتی اضافه کرد که در برخی موارد بهتر است اصلاً نظری داده نشود و «در واکنش احساسیتان به یک فیلم بهسر ببرید.» و استدلالش را چنین خلاصه کرد: «واژگان حق مطلب را ادا نخواهند کرد و شما ناکام میمانید، مگر اینکه شاعر باشید.» لینچ از اشتراکگذاری ویدیوها در پایگاههایی مانند یوتیوب، فیسبوک و اینستاگرام هم اظهار ناامیدی میکند. او تماشاگران جشنوارهای را از استفاده از تلفنهای همراهشان در طول همین جلسه گفتوگوی یکساعته در بیستم مه منع کرد و همه باید تلفنهای خود را در محفظههای قفلداری قرار میدادند و تا زمان ترک جلسه نمیتوانستند به آنها دسترسی داشته باشند. لینچ در این باره گفت که گرفتن ویدیو با تلفنهای همراه نهفقط مردم را از تجربه واقعی یک اتفاق دور میکند و بیشتر درگیر ضبط آن میکند، بلکه آنها از مزایای خاطره نیز محروم میشوند: «دوربینِ تلفنهای همراه، درونیات شما را ضبط نمیکنند، پس بهتر است مرور یک رویداد را با اتکا به خاطرههایتان از تجربه احساسی آن تجربه کنید تا با تماشای ویدیوهای ضبطشده از آنچه صرفاً دیدید.» دیوید لینچ بزرگ که پس از کارگردانی تویین پیکس: بازگشت هیچ پروژه دیگری را دست نگرفته است، در این سخنرانی گفت: «فعلاً فقط مشغول نقاشی کردن است.»
تارانتینو و فیلمهایی که میتوانستند جور دیگری ساخته شوند!کوئنتین تارانتینو در آستانه شروع فیلمبرداری اثر جدیدش روزی روزگاری در هالیوود است و علاقهمندان حالا حالاها باید در انتظار دیدن آن بهسر ببرند. اما این دلیل نمیشود که بحث و گفتوگو درباره آثار گذشته این فیلمسازِ محبوب فراموش شود. «پلیلیست» بهتازگی ویدیویی از تارانتینو را منتشر کرده است که در آن از فیلمهای قبلیاش میگوید و اینکه آنها با دیگر بازیگرانی که قرار بود در آنها بازی کنند، چه سروشکلی پیدا میکردند. آیا میدانستید که دنیل دیلوییس یکی از بازیگرانی بود که برای ایفای نقش وینسنت وِگا در داستان عامهپسند در نظر گرفته شده بود؟ تارانتینو در این باره میگوید: «او به بازی در این نقش علاقهمند بود.» البته همه میدانیم که جان تراولتا فوقالعاده از عهدهی این نقش برآمده است (به حدی که فعالیتهای بازیگری او را هم نجات داد و وارد مرحله جدیدی کرد). با این حال وقتی میفهمیم که زمانی قرار بوده است این نقش را دنیل دیلوییس بازی کند، نمیتوانیم دست از خیالپردازی برداریم. اما بخش اعظمی از ویدیو به گفتوگو درباره بیل را بکش اختصاص دارد و اینکه نقش بیل را ابتدا قرار بود بازیگر بزرگ دیگری بیافریند. تارانتینو میگوید نسخه اصلی فیلمنامه بسیار متفاوت از فیلم نهایی بود و نقش بیل هم کلاً برای بازیگر متفاوتی نوشته شده بود: «خواندن اولین نسخه فیلمنامه بیل را بکش واقعاً جالب بود چون نسخهای بود با حضور وارن بیتی. در واقع شخصیت بیل بیشتر جنسی مشابه آدمبدهای فیلمهای جیمز باند داشت؛ اگر دقیقتر بگویم باید از شخصیت بلوفِلد نام ببرم؛ که در نهایت خیلی از آن فاصله گرفتیم. البته کمی هم نگران این موضوع بودم که وارن بیتی در این نقش مضحک به نظر برسد.» در ادامه این ویدیو که با عنوان «Ouentin Tarantino Talks About Warren Beatty Playing Bill As…» میتوانید آن را بیابید، تارانتینو از اینکه چه بازیگری قرار بود نقش آلاباما را در رمانس حقیقی بازی کند و این موضوع هم صحبت کرده است که چرا پس از سگهای انباری/ سگدانی، دستآخر کارگردانی رمانس حقیقی را نپذیرفت.
اسکار و سهم قابل توجه جشنواره کنتقریباً یک هفته از اختتامیه هفتادویکمین جشنواره فیلم کن میگذرد و رفتهرفته تمام هایوهوی آن در حال فراموشی است؛ و همان طور که پیش از این گفته بودیم فصل جوایز و اسکار 2019 تا زمان برگزاری جشنوارههای ونیز، تلیوراید و تورنتو آغاز نخواهد شد. بجز بلک پنتر هنوز فیلمی به نمایش عمومی درنیامده است که بتوان نامزدیاش در بخش بهترین فیلم را پیشبینی کرد و همان طور که میدانید بردلی کوپر فیلم جدیدش با نام ستارهای متولد میشود را که انتظارهای زیادی از آن میرود به انبوهی از دوستان خوبش نشان داده است! و این طور که برمیآید کمپانی «برادران وارنر» او را متقاعد کرده است که خودش را کنترل کند و فیلم را برای نمایش در ماههای آینده کنار بگذارد! اغلبِ سالها، جشنواره ساندنس دستکم با دو فیلم در اسکار حضور داشت و مثلاً سال گذشته اولین نمایش فیلمهای مرا به اسم خودت صدا بزن و بگریز/ فرار کن را به خود دید. اما این طور که پیداست امسال ساندنس، نامزدی در جوایز اسکار نخواهد داشت؛ اتفاقی که از سال 2010 تا امروز سومین بارست که روی میدهد. به همین خاطر بود که توجهها بیش از گذشته معطوف جشنواره کن شده بود. جشنوارههای مهم اروپا، این دهه را با شش نامزد در اسکار سالهای 2010 تا 2012 (که سهم 2011 سه فیلم بود) آغاز کردند اما در پنج سال بعدی، فقط سه نامزد را به اسکار معرفی کردند از جمله مد مکس: جاده خشم که یک هفته قبل از نمایشش در کن، در ایالات متحده روی پرده رفته بود. در هر صورت، جشنواره کن امسال دوباره میتواند با نمایندههایش نقش چشمگیری در فصل جوایز داشته باشد. تا اینجا که دستکم سیاهپوست نژادپرست (یا شاید سیاهپوست ضدسیاه) به کارگردانی اسپایک لی (در رشته بهترین فیلمنامه اقتباسی) و جنگ سرد اثر پاوو پاولیکوفسکی (در رشتههای کارگردانی، بهترین بازیگر زن اصلی، فیلمنامه اریژینال و فیلمبرداری) شانسهای قابل توجهی در فصل جوایز و اسکار دارند. جنگ سرد شاید وسوسهانگیزترین فیلم باشد که پخشکنندهاش «آمازون استودیوز»، باید کمپین درست و ویژهای برای آن تدارک ببیند تا بتواند به رقابت اسکار بهترین فیلم خارجیزبان راه پیدا کند؛ هرچه باشد پخش و معرفی نیز بخش مهمی از بازی است. حضور موفق فیلم در جشنواره تلیوراید نیز میتواند نقش بهسزایی در موفقیتهای آن در فصل جوایز داشته باشد. در کل هم میتوان گفت که اگر مستندهای اسکاری اغلب از جشنواره ساندنس به جوایز آکادمی راه پیدا میکنند، جای تعجبی نیست که جشنواره کن هم معرفیکننده بهترین فیلمهای خارجیزبان به اسکار است. بجز جنگ سرد، کفرناحوم به کارگردانی نادین لبکی محصول لبنان هم از شانس بسیار خوبی برای راهیابی به جمع پنج نامزد نهایی بخش فیلم خارجیزبان برخوردارست. فیلم برنده نخل طلا دلهدزدها (هیروکازو کوریئدا) مورد توجه عموم تماشاگران قرار گرفته است و میتواند اولین نامزدی سینمای ژاپن پس از عزیمتها (یوجیرو تاکیتا، 2008) باشد که تندیس طلایی را هم به دست آورد. یومالدین از مصر و دختر از بلژیک بیتردید به اسکار معرفی میشوند اما بعید است که فراتر از فهرست کوتاه بروند. اما دو فیلم تحسینشده منتقدان یعنی پرندگان مهاجر (کلمبیا) و سوزاندن (کره جنوبی؛ که میتواند از نامزدهای نهایی باشد) رویهمرفته از آن دست فیلمهایی هستند که شانس راهیابی به فهرست کوتاه را دارند، بهخصوص با دخالت رأی کمیته. فرانسویها با اوج (گاسپار نوئه) میتوانند انتخابی جسورانه داشته باشند اما با توجه به اینکه غیرداستانی اثر جدید اولیویه آسایاس در راه است، بعید به نظر میرسد. ایتالیا کار سختی در انتخاب یکی از دو فیلم داگمن و لازاروی خوشحال دارد اما اگر هوشمندانه دست به انتخاب دومی بزند، احتمالاً از شانس بیشتری برخوردار خواهد بود. در این بین هم فیلمهایی هستند که به طور طبیعی هنوز به نمایش درنیامدهاند و با توجه به فیلمسازان صاحبنامشان، شانس ویژهای دارند مثل روما اثر آلفونسو کوارون که بیتردید نامزد مکزیک خواهد بود. این فیلم قرار بود در بخش مسابقه جشنواره کن روی پرده برود که «نتفلیکس» آن را خرید؛ موضوعی که در فصل جوایز و اسکار تأثیرگذار نخواهد بود. نتفلیکس سال گذشته با فیلم مجارستانی در باب جسم و روح (ایلدیکو انیدی) اولین نامزدیاش در بخش بهترین فیلم خارجیزبان را تجربه کرد.
دنی بویل، کارگردان بیستوپنجمین فیلم جیمزباندیخیلیها فکرش را هم نمیکردند که دنی بویل گزینه عملیای برای کارگردانی جدیدترین فیلم جیمز باند باشد اما کارگردان کمدی سیاه قطاربازی (1996) بیستوپنجمین فیلم جیمزباندی را با حضور دنیل کریگ خواهد ساخت. جان هاج که فیلمنامه قطاربازی، گور کمعمق و ساحل را نوشته، مشغول نگارش فیلمنامه شده است. صاحبان پخش فیلم هم مشخص شدهاند و کمپانیهای «یونیورسال پیکچرز» و «مترو گولدوین مِیِر» بهترتیب پخش بینالمللی و داخلی را بر عهده دارند. این فیلم طبق برنامه برای اکران 25 اکتبر 2019 در انگلیس و 9 نوامبر در ایالات متحده آماده خواهد شد. اما موضوعی که باعث شده بود برخی در انتخاب بویل برای کارگردانی این فیلم تردید کنند، این بود که او درگیر فیلمبرداری موزیکال بینامی درباره ریچارد کرتیس با بازیهای لیلی جیمز، آنا دی آرمس و کیت مککینِن خواهد شد که برای 13 سپتامبر سال آینده میلادی به نمایش درمیآید. شاید بویل میخواهد مراحل پس از تولید موزیکالش را به دیگران واگذار کند! به هر حال، گفته میشود که این آخرین فیلم جیمزباندی با بازی دنیل کریگ است.
«ددپول2»: برد پیت و دستمزدی کمتر از هزار دلار!ددپول2 در اولین آخرهفته نمایشش به فروش چشمگیر 125 میلیون دلار دست یافت. در حالی که همه طرفداران توقع صحنههای اکشن خونین و دیگر عناصر آشنای فیلم اول را داشتند، اما بهراحتی و با قدرت میشود گفت که هیچکس انتظار نداشت برد پیت را برای لحظههایی در این دنباله ببیند. او در یکی از لحظههای بهیادماندنی فیلم که در واقع یک شوخی با حضور پیت هم تلقی میشود، در نقش وَنیشِر از اعضای اِکسفورس ظاهر میشود. رِت ریس و پل وِرنیک فیلمنامهنویس، در گفتوگو با «سینمابلِند» اشاره کردهاند که پیت لحظهای هم در دادن پاسخ مثبت دچار تردید نشد و حتی، حداقل دستمزد روزانه را گرفت. این به آن معناست که طبق جدول دستمزدهای روزانه اتحادیه بازیگران، پایینترین دستمزد در زمان فیلمبرداری احتمالی این صحنه 933 (تا ژوئن 2017) یا 956 دلار (از ژوئن تا اکتبر 2017) بوده است. بنابراین پیت دستمزدی کمتر از هزار دلار دریافت کرده است! ریس درباره فیلمبرداری صحنه حضور پیت چنین توضیح داد: «نیمساعته آن را فیلمبرداری کردیم. اما کل عوامل بودند و تولیدی تماموکمال داشتیم. پیت هم قبول کرده بود که با حداقل دستمزد روزانه بازی کند بهعلاوه یک فنجان قهوه؛ که البته آن را واقعاً طلب کرد و گفت: "من این قهوه را از استارباکس میخواهم و راین، میخواهم تو آن را برایم بیاری".» در حال حاضر، پیت خودش را برای بازی در جدیدترین فیلم کوئنتین تارانتینو با نام روزی روزگاری در هالیوود در کنار لئوناردو دیکاپریو آماده میکند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[ایندیوایر، پلیلیست، سینمابلِند]