لیلا حاتمی در فهرست 25 بازیگر برتر قرنِ 21
درباره کمبود نقش زنان مقتدر در سینمای معاصر و ترسیم گیجکنندهی زنها در بسیاری از فیلمهای اخیر بسیار گفته شده است اما دو دههی ابتدای هزارهی سوم (که هنوز کامل هم نشدهاند) مثالهای نقض زیادی را در اختیار ما قرار میدهند. در حالی که مسئولیت این کار بر عهدهی نویسندگان و کارگردانان است که شخصیتهای زن مقتدری خلق کنند، این بازیگران زن هستند که در نهایت به آنها جان میبخشند و اغلب دلیل اصلیای هستند که باعث میشوند ما دوباره سراغ این آثار برویم و به تماشایشان بنشینیم. با این مقدمه، شش منتقد و نویسندهی سایت «ایندیوایر» (اریک کوهن، کِیت اِربلَند، مایکل نوردین، جود درای، جیمی ریگِتی و زک شارف) به انتخاب 25 بازیگر زن محبوبشان (که دوست دارند آنها را «بهترین» بدانند) در قرن بیستویکم دست زدهاند و بدون هیچ ترتیبی نام آنها را منتشر کردهاند. اما آنچه باعث شد فعلاً در قالب یک خبر به این فهرست انتخابی بپردازیم، حضور لیلا حاتمی برای بازی درخشانش در جدایی (اصغر فرهادی، 2011) است که در مطلب کوتاهی که درباره بازی وی نوشته شده، نویسنده او را هم مانند فیلم، مستحق نامزدی تندیس طلایی دانسته است. به هر حال، سایر بازیگران حاضر در این فهرست عبارتند از: ایزابل هوپر/ او (پل ورهوفن، 2016)، اوما تورمن/ بیل را بکش (کوئنتین تارانتینو، 2003 و 2004)، زاندرا هولر/ تونی اردمان (مارن آده، 2016)، پائولینا گارسیا/ گلوریا (سباستین للیو، 2013)، جئون دویِئون/ آفتاب پنهان (لی چانگدونگ، 2007)، وایولا دیویس/ حصارها (دنزل واشینگتن، 2016)، دانیئلا وِگا/ زن خارقالعاده (للیو، 2017)، نئومی واتس/ جاده مالهالند (دیوید لینچ، 2001)، الن برستین/ مرثیهای برای یک رؤیا (دارن آرونوفسکی، 2000)، لورا لینی/ میتوانی روی من حساب کنی (کنت لونرگن، 2000)، امانوئل ریوا/ عشق (میشاییل هانِکه، 2012)، ماریون کوتیار/ زندگی گلگون یا دخترک (اولیویه دان، 2007)، اسکارلت جوهانسن/ زیر پوست (جاناتان گلیزر، 2013)، شارلیز ترون/ هیولا (پتی جنکینز، 2003)، کرستن دانست/ ملانکولیا (لارس فون تریر، 2011)، بری لارسن/ بخش کوتاهمدت دوازده (دِستین دنیل کرِتن، 2013)، هال بری/ ضیافت هیولا (مارک فورستر، 2001)، آن مارسن/ خرامیدن زن// تمام روز (جیکوب کراپنیک، 2011)، کونزنی والیس/ جانوران حیاتوحش جنوب (بن زایتلین، 2012)، کاتالینا ساوِدرا/ پیشخدمت (سباستین سیلوا، 2009)، ژولیت بینوش/ کپی برابر اصل (عباس کیارستمی، 2010)، کیم هیاجا/ مادر (بونگ جونهو، 2009)، ناتالی پورتمن/ جکی (پابلو لارائین، 2016) و بیورک/ رقصنده در تاریکی (لارس فون تریر، 2000).
تدریس آنلاین فیلمسازی توسط مارتین اسکورسیزی
تا امروز مسترکلاسهای آنلاین متفاوتی برای علاقهمندان سراسر جهان برپا شده است که به عنوان نمونه میشود به کلاسهای فیلمنامهنویسی آرِن سورکین یا هنر کمدیِ استیو مارتین اشاره کرد. اما حالا نوبت مسترکلاس فیلمسازی مارتین اسکورسیزی است. این فیلمُساز بزرگ قصد دارد اوایل سال 2018 دورهای بیست جلسهای از کلاسهای آنلاین را برگزار کند و سینمادوستان از همین حالا میتوانید برای ثبتنام در وبسایت «مسترکلاس» اقدام کنند. اسکورسیزی تا امروز بارها و بارها در گفتوگوهای مختلف به بیان موضوعها و نکتههای مختلفی درباره جریان فیلمسازیاش پرداخته است اما این مجموعه درسهای آنلاین میتواند یکی از مفیدترین درسهای او در زمینهی کارگردانی باشد. این فیلمساز بزرگ و اسکاری در حال حاضر درگیر تولید مرد ایرلندی در شهر نیویورک است. او در بیانیهای رسمی درباره برگزاری این کلاسها گفته است: «من از اجرای این پروژه هیجانزدهام چون به من این فرصت و شانس را میدهد که تجربهها، الهامها، شیوهها و دگرگونیهای خودم را به دیگران منتقل کنم، نه به صورت یک طرح کلی برای چهطور فیلم ساختن، بلکه به عنوان راهبرد و پیشکشی برای جوانانی که میکوشند راه خودشان را پیدا کنند. وقتی جوان بودم خیلی برایم مهم بود که از دانش دیگران بهره ببرم و کسانی را بیابم که میخواهند تجربهها و آموختههایشان را در اختیار دیگران قرار بدهند؛ و حالا این مسترکلاسها به من فرصت میدهند تا خودم چنین کاری کنم.»
تام هنکس و بازسازی کمدی موفق «مردی به نام اووه»
هنکس قرار است در مردی به نام اووه (هانس هولم، 2016) بازی کند که بازسازی فیلم سوئدی محبوبی است که سال گذشته به جمع پنج نامزد نهایی اسکار بهترین فیلم خارجیزبان هم راه یافت و رقیب فروشندهی اصغر فرهادی شد. بهعلاوه، این کمدی در ایالات متحده به پرفروشترین فیلم خارجیزبان سال 2016 بدل شد و در جوایز فیلم اروپایی هم به عنوان بهترین کمدی برگزیده شد. اما منبع اقتباس مردی به نام اووه یعنی اولین رمان فردریک بکمن هم در جهان بسیار موفق بود و پس از انتشارش در سال 2012 در صدر فهرست پرفروشهای «نیویورک تایمز» قرار گرفت و برای 77 هفته جایگاهش را حفظ کرد! این کتاب به 43 زبان ترجمه شده است. تام هنکس بهزودی با درام پست (استیون اسپیلبرگ) در نقش بن بردلی سردبیر «واشینگتن پست» به سینماها برمیگردد.
جودی دنچ و دریافت جایزه کرک داگلاس
جشنواره فیلم بینالمللی سانتا باربارا چند روز پیش اعلام کرد که بانو جودی دنچ به خاطر کمال در سینما، دوازدهمین جایزه سالانهی کرک داگلاس را در مهمانی شام ویژهای در سیام نوامبر (نه آذر) دریافت خواهد کرد. این جایزه اولین بار در سال 2006 با هدف تجلیل از هنرمندی اهدا شد که عمری را بهواسطهی حضور در جلو یا/ و پشت دوبین، صرف فعالیتهای مؤثر در سینما کرده است. وارن بیتی، جین فوندا، جسیکا لنگ، فورست ویتاکر، رابرت دنیرو، مایکل داگلاس، هریسن فورد، کوئنتین تارانتینو، اد هریس و جان تراولتا دریافتکنندگان قبلی این جایزه بودهاند. دنچ بیش از همه برای حضورهای متعددش در نقش «ام» در مجموعه فیلمهای جیمز باند و همین طور نقشهایش در شکسپیر عاشق (جان مدن، 1998) و فیلومنا (استیون فریئرز، 2013) شناخته میشود. اما کرک داگلاس 101 ساله در این باره چنین گفته است: «بسیار مشعوف شدم که فهمیدم بانو جودی دنچ جایزهای را میپذیرد که نام من را یدک میکشد. او یک هنرمند تمامعیار تئاتر و سینما است که از محبوبهای ویژهی من است. دوست داشتم از لذت همکاری با او بهرهمند میشدم اما حالا هم خوشحالم که به پشتیبانی از جشنواره فیلم سانتا باربارا از لذت دیدن اسمم در کنار نام او بهرهمند شدهام.» سیوسومین جشنواره فیلم بینالمللی سانتا باربارا از 31 ژانویه تا 10 فوریهی 2018 (11 تا 21 بهمن) برگزار خواهد شد.
درگذشت هری دین استنتن و ادای احترام بزرگان سینما
هری دین استنتن بازیگر نقش اصلی پاریس، تگزاس (ویم وندرس، 1984) و نقشهای فرعی فیلمهای مطرحی مثل پدرخوانده2 (فرانسیس فورد کوپولا، 1974) و بیگانه (ریدلی اسکات، 1979)، هفتهی پیش در پانزدهم سپتامبر (24 شهریور) در 91 سالگی درگذشت. این بازیگر کهنهکار نقشهای مکمل بهیادماندنی، بارها با دیوید لینچ همکاری کرد، از قلباً وحشی (1990) تا داستان استِرِیت (1999) و همین فصل سوم تویین پیکس که بهتازگی پخش آن به پایان رسیده است. البته استنتن در فیلمی با عنوان لاکی هم بازی کرده است که اولین تجربهی کارگردانی جان کارول لینچ است و اوایل امسال در جشنواره SXSW روی پرده رفت و از هفتهی آینده یعنی 29 سپتامبر (7 مهر) اکران خواهد شد. در پی درگذشت استنتن، همکاران و دوستان جدید و قدیم وی، در فضای مجازی یادش را گرامی داشتند. در ادامه بعضی از پیامها را مرور میکنیم:
استیون کینگ: او بهترین دیالوگ فیلمنامهی کریستین را به زبان آورد: «من دارم این خوکدانی را میفروشم و یک آپارتمان کاندو میخرم.» روحت شاد. تو فوقالعاده بودی.
جان کارپنتر: او مرد فوقالعادهای بود، مهربان و سرشار از شوخطبعی. او بازیگر فوقالعادهای هم بود. بدرود، هری دین. قرین آرامش ابدی شوی.
ادگار رایت: روحت شاد... واقعاً نمیشود از همهی میراث و یادگارهای سینمایی که برای ما باقی گذاشتی نام برد: اما این چندتا از محبوبهاست: بیگانه، پاریس، تگزاس، قلباً وحشی، فرار از نیویورک، کریستین و خیلیهای دیگر...
مارک رافلو: ممنون به خاطر هدایای سینمایی، موسیقی و اینکه در کنار ما بودی. قرین آرامش ابدی، شاعر.
اولیویا وایلد: او تعریف آرامش و خونسردی و خوشایندی بود. او در زمان همکاریمان در آلفا داگ، نشد که اتاقی را ترک کند و نگوید: «دوستتان دارم، از ته دل میگویم.» او چنین آدم فوقالعادهای بود.
جان کارول لینچ: هری دین استنتن مرد بزرگی بود که از میان ما رفت و تنهایمان گذاشت. هیچکس مثل او نیست. همه او را دوست داشتند؛ و دلایل خوبی هم برای این احساسشان وجود داشت. او بازیگر فوقالعادهای بود، در واقع فراتر از فوقالعادگی؛ و همین طور انسانی بزرگ که خیلی باید خوششانس میبودی که دور و برش قرار میگرفتی!!! واقعاً دلمان برای او تنگ خواهد شد. انبوهی از عشق ما همراه تو، هر جا که هستی!
هری دین استنتن که چهاردهم ژوییهی 1926 متولد شده بود، بازیگر، موسیقیدان و خوانندهی آمریکایی بود که بیش از شش دهه در سینما فعالیت کرد. او به مرگ طبیعی در بیمارستانی در لسآنجلس درگذشت.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[منابع: ورایتی، ایندیوایر]